علی من دوباره اسباب بازی میخواد
اقا کوچولو باز یه ایده ی جدید به سرت زده وادم اهنی و چراغ خواب شلمان خواستی و بیچاره بابایی هیچ وقت نمیتونه به خواسته هات نه بگه/و رفتیم هر دوتاشم گرفتی...بیچاره ادم اهنی تو دست شما نازنین دستش شکست وچراغ خوابم شارز کنش لق شده و البته دو روزه که گرفتیم و داری گریه میکنی که باید روشن بشه و یه عکسم از کمدت گرفتیم که یه طرفش عکس مردیه که فقط فکر خوشبختی میکنه و همش غرق ارزوهاست و اخرش به جز سیگار همدمی نداره ولی یه طرفم مردیه که با تلاش و کوششش به مقام بلند رسیده و شما عاشق اون والا مقامی و از سیگارم نفرت داری. ...
نویسنده :
مادر ناهیدو بابا مجتبی
12:21