علی سان رحیمیعلی سان رحیمی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

علی سان رحیمی

علی من دوباره اسباب بازی میخواد

اقا کوچولو باز یه ایده ی جدید به سرت زده وادم اهنی و چراغ خواب شلمان خواستی و بیچاره بابایی هیچ وقت نمیتونه به خواسته هات نه بگه/و رفتیم هر دوتاشم گرفتی...بیچاره ادم اهنی تو دست شما نازنین دستش شکست وچراغ خوابم شارز کنش لق شده و البته دو روزه که گرفتیم و داری گریه میکنی که باید روشن بشه و یه عکسم از کمدت گرفتیم که یه طرفش عکس مردیه که فقط فکر خوشبختی میکنه و همش غرق ارزوهاست و اخرش به جز سیگار همدمی نداره ولی یه طرفم مردیه که با تلاش و کوششش به مقام بلند رسیده و شما عاشق اون والا مقامی و از سیگارم نفرت داری. ...
12 دی 1393

اقا کوچولوی من میره مهدکودک

علی سان نازم خوشحالم که بزرگتر شدی و بهم گفتی که منو ببر مهد البته دو ترم زبان انگلیسی رو تمام کردی و چون برات خسته کننده بود دیگه ثبت نام نکردم البته خود شما هم دیگه مایل به رفتن زبان نبودی و حالا با تمایل خودت میری مهد هفته ای سه روزه تا امروز سه جلسه رفتی و خیلی دوس داری و اولین شعرتو کام یاد گرفتی افرین پسر باهوشم من کودکی تمیزم  پیش همه عزیزم ===== ...
12 دی 1393

اخر ماه محرم و صفر

اخر محرم و صفر مصادف بود با وفات امام رضا و علی اصغر اینا احسان شام داشتند و ما هم رفته بودیم کمکشون که اقا علی سان من کاری نمود که انجام نده از کوبیدن زعفران تا طی کشیدن زمین دستت درد نکنه حاج اقا قبول باشه یه کمم استراحت کن تا خستگی به در کنی ...
3 دی 1393
1